۱۴۰۴-۰۳-۳۱ ۰۹:۱۳
جستجو کردن
Close this search box.

تاریخچه فلسفه حقوق حیوانات

چکیده مطلب:

این نوشتار نگاهی دارد به تاریخچه فلسفه حقوق حیوانات و نگاه انسانها به حیوانات . برای هر فعالیتی بهتر است که تاریخچه آن موضوع را بدانیم و مطلع باشیم که برای رسیدن به این موقیعت چه کارهایی و به چه شکل انجام شده و چه نتایجی را ایجاد کرده است .

در این مطلب میخوانید
تاریخچه فلسفه حقوق حیوانات
تاریخچه فلسفه حقوق حیوانات

این نوشتار نگاهی دارد به تاریخچه فلسفه حقوق حیوانات و نگاه انسانها به حیوانات .

برای هر فعالیتی بهتر است که تاریخچه آن موضوع را بدانیم و مطلع باشیم که برای رسیدن به این موقیعت چه کارهایی و به چه شکل انجام شده و چه نتایجی را ایجاد کرده است . دانستن این تاریخچه به ما کمک می کند که راههای که قبلا رفته شده  را تکرار نکنیم و تلاشمان برای ادامه این مسیر باشد نه تکرار رفتارهای گذشته ، اگر هم تکراری باشد بدانیم که این تکرار با تعییراتی متناسب با شرایط بهتر است صورت بگیرد تا بتوان نتیجه گرفت  .

ما در مورد نوع رفتارمان با حیوانات تا به حال دو نگرش داشتیم ، نگرشی مربوط به رفاه حیوانات ( animal welfare   ) و دیگری حقوق حیوانات (  animal right  ). هر دو تفکر در زمانهای مختلف و بر حسب شرایط مطرح شده و تا به اکنون دنبال می شود . مثلا عقیم کردن سگها و گربه ها منطبق بر رفاه حیوانات ولی مخالف با حقوق حیوانات است که البته هردوی آنها طرفداران خود و استدلالهای منطقی خود را دارند . ولی باید بدانیم که طرفدار کدام نگرش هستیم و می خواهیم کدام نگرش را اشاعه دهیم . این انتخاب به ما کمک می کند تا بتوانیم تلاشهای خود را هدفمند کرده و از هزینه ای که بابت این فعالیت اجتماعی می پردازیم بهره درست ببریم .

تمامی این تلاشها در جای جای دنیا و در کشورهای مختلف متناسب با شرایط کشورها از طرف تعدادی از مردم که علاقمند به داشتن حق برای تمامی موجودات زنده هستند ، انجام و دنبال می شود و این روند تا زمانی که کره زمین وجود دارد ، ادامه خواهد داشت .

یه هرحال تلاش برای احقاق حق و جاری شدن عدالت برای تمامی موجودات زنده تلاشی پسندیده و شایسته احترام است .

 

مقدمه

مفهومی به نام رعایت حقوق حیوانات و توجه به آنها در هند قریم وجود داشته . موضوعی که الان به نام ” حمایت از حقوق حیوانات ” مطرح می شود در زمان کنونی و در عصر مدرن و در “western world ”  و بصورت جهانی شده است والا یک تاریخ قوی در مورد حمایت و حفاظت از حیوانات ( protect  ) در متون کهن ، زندگی و داستانهای قاره آفریقا ، شرق و مردم هند وجود دارد.

فیلسوفی مانند ارسطو(۳۲۲-۳۸۴ قبل از میلاد ، یونان ،فیلسوف ، زیست شناس ، فیزیکدان ، شاعر ، ادیب ) اعتقاد داشت که حیوانات چون فاقد عقل هستند در مرتبه ای پایین تر از انسانها قرار میگیرند . اما فلاسفه دیگری در یونان باستان وجود داشتند که تا حدی نگاه ملایمتری نسبت به حیوانات داشتند و آنها را تاحدی شایسته توجه می دیدند. و البته در تمامی ادیان در سراسر دنیا همیشه توصیه هایی مبنی بر عدم ظلم به حیوانات را می توان یافت.

رنه دکارت ( ۱۵۹۶-۱۶۵۰ فرانسه ، ریاضیدان ، فیلسوف ، دانشمند ) در قرن هفدهم اعتقاد داشت که حیوانات هیچ آگاهیی ندارند و آنها را به مثابه ماشین معرفی می کرد. کانت ( ۱۷۲۴-۱۸۰۴ آلمان ،فیلسوف) اعتقاد داشت که انسانها هیچ وظیفه ای در برابر حیوانات ندارند. جرمی بنتام ( ۱۷۸۴-۱۸۳۲ انگلیس ، فیلسوف ، اقتصاد دان ، حقوقدان ، اصلاحگر اجتماعی ) اعتقاد داشت که نباید بپرسیم که حیوانات می توانند سخن بگویند یا نه یا می توانند استدلال کنند یا نه ؟ بلکه باید بپرسیم که آیا حیوانات درد و رنج می کشند یا نه ؟ چارلز داروین (۱۸۰۹-۱۸۸۲ انگلیس ، زیست شناس، زمین شناس ) بیان کرد که یک تداوم بیولوژیکی تکاملی بین انسان و حیوانات وجود دارد و در واقع انسانها و حیوانات جد مشترک دارند و اعتقاد داشت که تفاوت انسانها و حیوانات فقط به لحاظ ذهنی و عاطفی است .

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، جنبشی شکل گرفت که در برابر بهره کشی از حیوانات و استفاده ازحیوانات برای تحقیقات علمی مخالفت می کرد . سردمدار این جنبش زنان بودند .

ازاوایل دهه هفتاد میلادی ، توجه فیلسوفان و محققان بیشتری به حیوانات جلب شد و تحقیقات و نظریاتی در مورد حمایت و حفاظت از حیوانات مطرح گردید که تا امروز ادامه دارد . اهداف این کنشگری افزایش آگاهی های عمومی وهمینطور تغییر قوانین برای ایجاد یک تفاوت عمده و حتی انقلابی در زندگی حیوانات و روابط بین انسانها و حیوانات است .

 

تاریخچه حقوق حیوانات در هند و ژاپن

اعتقاد به داشتن حق برای حیوان و رعایت آن توسط انسان تاریخی قوی در فلسفه شرق و جنوب آفریقا دارد، که این اعتقاد ریشه در باورها و مفاهیم مذهبی و فلسفی دارد که ریشه دارترین و تاثیرگذارترین آنها ” آهمیسا ” است ( جنبش عدم خشونت ) . اولین اشاره به عدم خشونت علیه حیوانات در کتاب “Kapisthala Katha Samhita of the Yajurveda ” تالیف در قرن هشتم قبل از میلاد است .

پارشواناتا ، بیست و سومین تیرتامانا ( معلم معنوی آیین جین ) در قرن نهم قبل از میلاد ، جنبش عدم خشونت نسبت به حیوانات را در جنوب آسیا رهبری می کرد . پادشاهان متعددی بیمارستانهایی برای حیوانات ساخته بودند از جمله امپراطور آشوکا ( ۲۳۲-۳۰۴ قبل از میلاد ) .

درژاپن امپراطور تنمو ( ۶۷۵ بعد از میلاد ) کشتن حیوانات و خوردن گوشت آنها را در ماههای کشاورزی یعنی آپریل تا آگوست  ممنوع کرد ( به غیر از حیوانات و پرندگان وحشی )  . این ممنوعیت تا قرنها ادامه داشت تا در قرن نوزدهم ملغی شد .

در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ نیز ، سوامینارایان  ( ۱۷۸۱-۱۸۳۰ یوگی و زاهدی در هند که پیروان فراوانی داشت ) ، تفکر عدم خشونت نسبت به حیوانات و شیوه زندگی بدون کشتار را در سطح وسیع و قوی گسترش داد .

در سال  ۲۰۰۰، دادگاه عالی در کرالا، هند، از زبان “حقوق” در مورد حیوانات سیرک استفاده کرد و حکم داد که آنها “موجوداتی هستند که بر اساس ماده ۲۱ قانون اساسی هند حق زندگی شرافتمندانه دارند”. در این حکم آمده است که اگر انسان از این حقوق برخوردار است ، حیوانات نیز باید برخوردار شوند. دادگاه از الزامات قانون اساسی مبنی بر دلسوزی به همه موجودات زنده فراتر رفت و گفت : این وظیفه اساسی ما نیست که نسبت به دوستان حیوان خود ابراز همدردی کنیم ، بلکه باید حقوق آنها را نیز به رسمیت بشناسیم و از آنها حمایت کنیم.

در سال ۲۰۱۲، دولت هند ممنوعیت استفاده از حیوانات زنده در آموزش و تحقیقات را صادر کرد.

در سال ۲۰۱۴، مقصد زیارتی جین در شهر پالیتانا در هند اولین شهری در جهان شد که به طور قانونی لاکتو گیاهخوار شد. خرید و فروش گوشت، ماهی و تخم مرغ و همچنین مشاغل یا کارهای مرتبط مانند ماهیگیری و نگهداری “حیوانات برای غذا ” را غیرقانونی اعلام کرده است.

 

تاریخچه حقوق حیوانات در کشورهای اروپایی

ارسطو اظهار داشت که حیوانات فاقد عقل هستند و انسان ها را در راس جهان طبیعی قرار می دهند ، اما احترام به حیوانات در یونان باستان وجود داشت .

فیثاغورث (۵۷۰-۴۹۵  قبل از میلاد ، یونان ، فیلسوف و ریاضیدان ) اعتقاد داشت که حیوانات هیچ علاقه ای به خود ندارند، و آنها را بسیار پایین تر از انسان ها در زنجیره بزرگ حیات قرار می دهد. فیثاغورث اولین کسی است که طبقه بندی حیوانات را ایجاد کرد. شباهت‌هایی بین انسان‌ها و گونه‌های دیگر می‌دید، اما در بیشتر موارد اظهار داشت که حیوانات فاقد عقل،  استدلال ، فکر و باور هستند.

پلوتارک (۴۶-۱۲۶ میلادی ، یونان ، تاریخ نگار ،زندگینامه نویس و مقاله نویس یونان باستان ) ، اعتقاد داشت در حالی که قانون و عدالت صرفاً برای مردان قابل اجرا است ، خیرخواهی و نیکوکاری نسبت به جانوران از ویژگی‌های قلب مهربان است .

فورفوریوس (۲۳۴- ۳۰۵ میلادی ، رم، فیلسوف ) در کتاب خود در مورد پرهیز از غذای حیوانات و در مورد پرهیز از کشتن حیوانات نوشته شده است.

 

قرن هفدهم

اولین قانون شناخته شده حمایت از حیوانات در اروپا در سال ۱۶۳۵ در ایرلند تصویب شد. این قانون کندن پشم از پوست گوسفند ( بدون قیچی ) ، و اتصال گاوآهن به دم اسب را ممنوع می کرد و نوشته بود که این کارها  ” ظلم و ستم به حیوانات است .” در سال ۱۶۴۱، اولین ماده  قانونی برای حمایت از حیوانات اهلی در آمریکای شمالی در ماساچوست تصویب شد . نوشته شده بود ” هیچ انسانی نباید نسبت به موجوداتی که  برای استفاده انسان نگهداری می شوند ، ظلم کند “.

پیوریتن ها ( اعضای یک جنبش اصلاحات مذهبی بودند که این جنبش در کلیسا ایجاد شد ، اعتقاد داشتند که اعمالی که ریشه در کتاب مقدس ندارد باید حذف شود )  قانون حمایت از حیوانات را در انگلستان تصویب کردند. قوانین رفاه حیوانات در سال ۱۶۵۴ به عنوان بخشی از احکام تحت حمایت الیور کرامول (۱۵۹۹-۱۶۵۸ سیاستمدار انگلیسی که نیابت سلطنت کشورهای انگلیس ، اسکاتلند و ایرلند را برعهده داشت ) به تصویب رسید که ازسال ۱۶۵۳ تا ۱۶۵۹ و پس از جنگ داخلی انگلیس ادامه یافت . کرامول از فعالیتهای همراه با خشونت و خونین مانند جنگ خروس، پرتاب خروس ، جنگ سگ و گاوبازی متنفر بود. پیوریتن ها سلطه انسان بر حیوانات ، نوشته شده در کتاب مقدس را نه به معنای مالکیت بلکه به معنای سرپرستی مسئولانه تفسیر می کردند. مخالفت با فعالیتهای همراه با خشونت ، به عنوان مداخله پیوریتن ها در زندگی مردم تلقی می شد، و در نتیجه قوانین حمایت از حیوانات ، زمانی که چارلز دوم در سال ۱۶۶۰ به تاج و تخت بازگردانده شد ، لغو شد.

 

رنه دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰ فیلسوف فرانسوی )

از تاثیرگذارترین فیلسوفانی است که مبانی نظری او در سیاست و حکومت و قانونگذاری تاثیرات زیادی برجای گذاشت . دکارت اعتقاد داشت که ذهن انسان چیزی جدا ازجهان فیزیکی ، هویتی مجزا دارد که انسانها را به ذهن خدا پیوند می داد . در نتیجه غیرانسانها به نظر دکارت یک تعداد ماشین بودند بدون روح ، ذهن و عقل.

 

جان لاک ، امانوئل کانت

برخلاف دکارت ، فیلسوف انگلیسی جان لاک ( ۱۶۳۲-۱۷۰۴ میلادی ) در کتاب ” Some Thoughts Concerning Education (1693)” نوشت که حیوانات احساس دارند و خشونت غیر ضروری به آنها خلاف اصول اخلاقی است . و در مورد شکجه دادن و آزار حیوانات توسط کودکان نوشته که این کار باعث می شود که کودکان در آینده نسبت به انسانها بدون عاطفه و احساس رفتار کنند .

از نظر کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴ فیلسوف آلمانی ) ظلم به حیوانات بر روی انسان تاثیرات سو می گذاشت . کانت در سال ۱۷۵۸ نوشت که : ظلم به حیوانات در واقع ظلم هرکس به خود است زیرا باعث می شود که احساس همدردی با رنجها در او از بین برود ، در نتیجه گرایش طبیعی انسان مبنی بر همدردی با همنوع ، تضعیف می شود.

 

قرن هجدهم

ژان ژاک روسو(۱۷۱۲-۱۷۷۸ سوئیس ، فیلسوف ، نویسنده و آهنگساز )

در کتاب  Discourse on Inequality در مورد قرار دادن حیوانات در قوانین طبیعی ( اعتقادی هست مبنی بر اینکه انسانها دارای حقوق ذاتیی هستند که ازطرف قانون به آنها داده نشده بلکه از طرف خداوند ، طبیعت یا عقل به آنها اعطا شده است ) به علت داشتن احساس می گوید که درست است که حیوانات فاقد عقل هستند ، ولی چون احساسات در آنها وجود دارد باید که برای آنها ، قوانین طبیعی را در نظر گرفت .

روسو در رساله خود درمورد آموزش به نام ”  Emile, or On Education (۱۷۶۲), ، به والدین توصیه می کند که فرزندان خود را با رژیم گیاهخواری بزرگ کنند . زیرا اعتقاد داشت غذا نقش مهمی در شکل گیری شخصیت و منش بچه ها در بزرگسالی دارد .

 

جرمی بنتام (۱۷۴۸-۱۸۳۲انگلیس ، فیلسوف ، حقوقدان ، اقتصاد دان ، مصلح اجتماعی )

یکی از بنیانگذاران فلسفه فایده گرای مدرن ، جرمی بنتام ، با اینکه با ” حقوق طبیعی ” مخالف بود ولی اعتقاد داشت که معیار ما برای رفتار با دیگران ،  توانایی ما برای درک رنج است . بنتام اعتقاد نداشت که انسانها و حیوانات به لحاظ اخلاقی با هم برابرند ، ولی می گفت که منافع حیوانات هم باید در نظر گرفته شود .

 

قرن نوزدهم

قرن نوزدهم شاهد افزایش ناگهانی علاقه و توجه به حمایت از حیوانات شد ، خصوصا در کشور انگلیس . تا قبل از آن هم قوانینی در مورد عدم آسیب رساندن به حیوانات وجود داشت اما این قوانین برای حیواناتی که  داراییهای انسان  محسوب می شدند بود و هدف حفظ دارایی بود نه خود حیوان.

از سال ۱۸۰۰ به بعد تلاشهای فراوانی برای تصویب قوانین برای حمایت از حقوق حیوانات انجام گرفت .اولین لایحه درمورد گاوبازی بود که شکست خورد . دومین لایحه دراین مورد هم در سال ۱۸۰۲ ، با مخالفت وزیر جنگ مواجه شد . در سال ۱۸۰۹ لایحه ای توسط لرد ارسکین (۱۷۵۰-۱۸۲۳ ) به مجلس ارائه شد که در مورد حمایت از اسبها و گاوها به علت آسیبها و ظلم بیرحمانه و ضرب و شتم آنها بود . این لایحه توسط لردها مورد تصویب قرار گرفت ولی توسط عوام مورد مخالفت واقع شد .

 

قوانین مارتین

در سال ۱۸۲۱ لایحه درمان اسبها در ایرلند ارایه شد که با تمسخر اعضای مجلس روبرو گشت که اعتقاد داشتند لابد بعد از اسبها نوبت به الاغها و سگها  و گربه ها می رسد . سرهنگ مارتین که مشهور به  ” دیک انسان دوست “بود سرانجام در سال ۱۸۲۲۰ توانست که لایحه مربوط به  بدرفتاری با اسبها وگاوها را به تصویب برساند . این قوانین بعدها به ” قوانین مارتین ” شهرت یافت . این قانون اولین قانون اساسی حمایت از حقوق حیوانات در جهان بود . در ۲۲ ژوئن همان سال به عنوان قانونی برای “جلوگیری از رفتار ظالمانه و نادرست با گاو” موافقت سلطنتی صادر شد و آن را جرم دانست و مجازات آن را تا پنج پوند یا دو ماه حبس، برای “کتک زدن یا بدرفتاری با اسب ، مادیان ، قاطر، الاغ ، گاو ، گوسفند ” دانست . یکی از دلایل تصویب این لایحه ، شخصیت انسان دوست مارتین و شوخ طبعی او بود .

بقیه کشورها در تصویب و وضع قوانین در مورد حمایت از حیوانات از این روند پیروی کردند . در سال ۱۸۲۲ دادگاهی در نیویورک رای داد که” ظلم بی رویه در حیوانات یک تحلف در قوانین عرفی است “. در فرانسه در سال ۱۸۵۰ ، ژاک فیلیپ دلمای دگرامونت ، موفق به تصویب قانونی شد که ظلم و ستم علیه حیوانات اهلی را غیرقانونی اعلام کرد.

ایالت واشنگتن در سال ۱۸۵۹، نیویورک ۱۸۶۶ ، کالیفرنیا ۱۸۶۸ و فلوریدا در سال ۱۸۸۹ قوانینی در این مورد تصویب کردند. در انگلستان در ادامه اصلاح قوانین سال ۱۸۲۲ ، که به وضع قانون ظلم به حیوانات در سال ۱۸۳۵ منجر شد و جنگ خروس ، گاوبازی و جنگ سگ‌ها را غیرقانونی می‌دانست ، اصلاحیه هایی در سال ۱۸۴۹ و بعد در سال ۱۸۷۶ اعمال شد که وضعیت را برای حیوانات اهلی بهتر میکرد.

 

انجمن پیشگیری از ظلم به حیوانات

ریچارد مارتین به زودی متوجه شد که قضات ، قانون مارتین را جدی نمی گیرند و به طور کامل و جدی اجرا نمی شود. قانون مارتین توسط مصلحان و فعالان اجتماعی مختلف که سمت دولتی نداشتند ، حمایت شد و یک شبکه غیررسمی حول تلاش های کشیش آرتور بروم (۱۷۷۹-  ۱۸۳۷ کشیش انگلیسی و فعال در زمینه رفاه حیوانات ) برای ایجاد یک سازمان داوطلبانه که مهربانی با حیوانات را ترویج می کرد، گرد آمده بود.

پس از تصویب لایحه ضد ظلم نسبت به گاو توسط ریچارد مارتین در سال ۱۸۲۲، بروم تلاش کرد تا انجمنی برای جلوگیری از ظلم به حیوانات تشکیل دهد که متشکل از افرادی باشد که دارای رتبه اجتماعی بوده و به اصلاحات اجتماعی متعهد هستند . بروم در نوامبر ۱۸۲۲ جلسه ای از طرفداران را تشکیل داد و ریاست آن را بر عهده گرفت . تصمیم گرفته شد انجمنی تاسیس شود و بروم منشی انجمن شد ، اما این تلاش کوتاه مدت بود و انجمن بعد از مدتی کوتاه منحل شد .

در سال ۱۸۲۴، بروم یک ملاقات جدید در قهوه خانه Old Slaughter در محله سنت مارتین لین ترتیب داد، کافه ای در لندن که هنرمندان و بازیگران در آن رفت و آمد می کردند. این گروه در ۱۶ ژوئن ۱۸۲۴ تشکیل جلسه داد و جلسه شامل تعدادی از نمایندگان مجلس بود : ریچارد مارتین، سر جیمز مکینتاش (۱۷۶۵-۱۸۳۲)، سر توماس باکستون (۱۷۸۶-۱۸۴۵)، ویلیام ویلبرفورس (۱۷۵۹-۱۸۳۳)، و سر جیمز گراهام ۱۷۹۲–۱۸۶۱) .

تصمیم گرفته شد که ” انجمن پیشگیری از ظلم به حیوانات ” را تشکیل دهند . انجمن تصمیم گرفت که بازرسانی را برای بررسی کشتارگاه‌ها ، بازار اسمیتفیلد ( جایی که دام‌ها از قرن دهم به فروش می‌رفتند ) بفرستد و به نحوه برخورد با اسب‌ها توسط مربیان رسیدگی کند . این انجمن در سال ۱۸۴۰ ، زمانی که ملکه ویکتوریا به آن منشور سلطنتی اعطا کرد ، به انجمن سلطنتی تبدیل شد ، که ملکه ویکتوریا ، خود به شدت مخالف آزمایش بر روی حیوانات بود.

از سال ۱۸۲۴ به بعد، چندین کتاب منتشر شد که به جای حمایت از حیوانات به تنهایی، مسائل مربوط به حقوق حیوانات را تحلیل می کرد. لوئیس گومپرتز (۱۷۸۳-۱۸۶۵)، یکی از مردانی که در اولین جلسه SPCA شرکت کرد ، کتاب  Moral Inquiries on the Situation of Man and of Brutes  (۱۸۲۴) را منتشر کرد . با این استدلال که هر موجود زنده اعم از انسان و غیرانسان ، بیش از هر کس دیگری حق استفاده از بدن خود را دارد و وظیفه ما برای ارتقای خوشبختی برای همه موجودات یکسان است .

ادوارد نیکلسون (۱۸۴۹-۱۹۱۲)، رئیس کتابخانه بودلیان در دانشگاه آکسفورد، در کتاب Rights of an Animal (1879) استدلال کرد که حیوانات همان حق طبیعی زندگی و آزادی را دارند که انسان‌ها دارند، بدون توجه به دیدگاه مکانیکی دکارت . ادوارد پیسون ایوانز (۱۸۳۱-۱۹۱۷)، جان مویر (۱۸۳۸-۱۹۱۴) و جی. هاوارد مور (۱۸۶۲-۱۹۱۶)، جانورشناس آمریکایی و جی هاوارد مور (۱۸۶۲-۱۹۱۶) دیگر نویسندگان آن زمان به بررسی این موضوع پرداختند که آیا حیوانات ممکن است حقوق طبیعی (یا اخلاقی) داشته باشند.

 

آرتور شوپنهاور

توسعه مفهوم حقوق حیوانات در انگلستان بر اساس نظریات  آرتور شوپنهاور فیلسوف آلمانی (۱۷۸۸-۱۸۶۰) گسترش داده شد . شوپنهاور نوشت که ” روز به روز این احساس در اروپاییان ایجاد می شود که حیوانات حقوقی دارند ، و این تصور که حیوانات صرفاً برای منفعت و لذت انسان به وجود آمده است کم کم دارد از بین می رود ” .

 

پرسی بیش سلی (۱۷۹۲-۱۸۲۲شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی )

پرسی بیش سلی  دو مقاله در مورد حمایت از رژیم گیاهخواری نوشت : یکی Vindication of Natural Diet  ( اثبات رژیم غذایی طبیعی ) و دیگری On the Vegetable System of Diet ( درباره رژیم غذایی بر پایه سبزیجات) .

 

ایزابلا  بیتون (۱۸۳۶-۱۸۶۵ نویسنده و خبرنگار انگلیسی)

کتاب ” Mrs Beeton’s Book of Household Management ” (کتاب مدیریت  کارهای خانواده خانم بیتون ) و اولین کتابی بود که در مورد نگهداری مرغها در قفس و پروارکردن آنها صحبت کرد و در مخالت با این کار شروع به صحبت نمود.

در این کتاب نوشت که” شاید تغذیه اجباری مرغها ، باعث تولید مرغهای زیبا و چاقی شود که هوس خوردن آنها را بیشتر کند ، اما درست قبل از کباب شدن ، ظلمهایی که در حق او شده است شروع به آشکار شدن می کند و اشکهای او به شکل قطرات چربی در حین کباب کردن از او خواهد چکید. شما هیچ وقت نمی خواهید که مهمان غمگینی را سر سفره خود بنشانید ”

ایزابلا در این کتاب با استدلالهای متفاوت کوشید که بگوید نگهداری مرغهای آزاد به مراتب بهتر از نگهداری مرغها در قفس است .

 

انجمن حمایت از حیوانات آمریکا ( SPCA  ) ، فرانسیس پاور کوب ، آنا کینگسفورد

پیشنهاد اولیه برای حقوق قانونی حیوانات از سوی گروهی از شهروندان در شهرستان Ashtabula، اوهایو ارائه شد . اولین گروه حمایت از حیوانات در ایالات متحده آمریکا ، برای جلوگیری از ظلم به حیوانات (ASPCA)، توسط هنری برگ در آوریل ۱۸۶۶ تأسیس شد. برگ توسط آبراهام لینکلن به سمتی دیپلماتیک در روسیه منصوب شده بود. از بدرفتاری با حیواناتی که در آنجا شاهد بود ، ناراحت شد. با رئیس RSPCA در لندن مشورت کرد و به ایالات متحده بازگشت تا علیه گاوبازی ، خروس‌بازی و ضرب و شتم اسب‌ها صحبت کند . او “اعلامیه حقوق حیوانات” را نوشت و در سال ۱۸۶۶ مجلس ایالت نیویورک را متقاعد کرد که قوانین ضد ظلم به حیوانات  را تصویب کند و به ASPCA اختیار اجرای آن را بدهد.

در سال ۱۸۷۵، اصلاح‌طلبان اجتماعی ایرلندی، فرانسیس پاور کوب (۱۸۲۲-۱۹۰۴) انجمن حمایت از حیوانات آزمایشگاهی را تأسیس کرد، اولین سازمان در جهان که با تحقیقات بر روی حیوانات مخالف بود، که به انجمن ملی ضد آزمایش بر روی حیوانات تبدیل شد . در سال ۱۸۸۰، آنا کینگزفورد، فمینیست انگلیسی (۱۸۴۶-۱۸۸۸) یکی از اولین زنان انگلیسی بود که پس از تحصیل برای مدرک خود در پاریس، در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد و تنها دانشجوی آن زمان بود که بدون آزمایش روی حیوانات این کار را انجام داد . او کتاب The Perfect Way in Diet ( بهترین روش تغذیه ) (۱۸۸۱) را منتشر کرد که از گیاهخواری حمایت می کرد و در همان سال انجمن ” اصلاحات غذایی” را تأسیس کرد. همچنین در مخالفت خود با آزمایش بر روی حیوانات فعالیت می کرد .

در سال ۱۸۹۸، انجمن ”  British Union for the Abolition of Vivisection” ) انجمن لغو آزمایش بر روی حیوانات بریتانیا ) را تأسیس کرد، که با آن علیه استفاده از سگ در تحقیقات مبارزه کرد و با لایحه ۱۹۱۹ حفاظت از سگها که تقریباً به قانون تبدیل شد، در این راه به موفقیت قابل توجهی دست پیدا کرد.

 

هنری شکسپیر استفنز سالت ( ۱۸۵۱-۱۹۳۹ انگلیس )

نویسنده انگلیسی و فعال اجتماعی در زمینه زندان ها ، مدارس ، موسسات اقتصادی ، و رفتار با حیوانات بود. هنری شکسپیر گیاهخوار اخلاقی، سوسیالیست و صلح طلب بود و به عنوان یک منتقد ادبی، زندگی نامه نویس ، محقق و طبیعت گرا شناخته شده بود. هنری شکسپیر برای اولین بار مهاتما گاندی را با آثار تأثیرگذار هنری دیوید ثورو( ۱۸۱۷-۱۸۶۲ طبیعت‌شناس، مقاله‌نویس، شاعر و فیلسوف آمریکایی و مبدع نظریه ” نافرمانی مدنی “)   آشنا کرد و بر مطالعه گاندی در مورد گیاهخواری تأثیر گذاشت . برخی هنری شکسپیر را «پدر حقوق حیوانات» می‌دانند و او یکی از اولین نویسندگانی است که در زمینه حقوق حیوانات به صراحت به  موضوع حقوق حیوانات و نه صرفاً بهبود رفاه حیوانات صحبت می‌کند و کتابی به این عنوان نوشته است : Animals’ Rights: Considered in Relation to Social Progress ( حقوق حیوانات : عامل سنجش پیشرفت جامعه ).

 

 قرن بیستم جنبش حقوق حیوانات

ماجرای سگ قهوه ای

Lizzy Lind af Hageby( 1878-1963 سوئدی ، فیمینیست و فعال حقوق حیوانات )

در سال ۱۹۰۶ ، لیزی لاند آف هاگبی ، فمینیست سوئدی ، برای تحصیل در رشته پزشکی به مدرسه پزشکی زنان در لندن رفت . این تصمیم را با هدف قوی شدن برای موفق شدن کمپین عدم آزمایش بر روی حیوانات انجام داد . در طول دوران تحصیل خود شاهد چندین آزمایش بر روی حیوانات بود و مشاهدات خود را در مقاله ای چاپ کرد.

یکی از مشاهادت  آنها در مورد سگ تریر قهوه ایی بود که در حین هوشیاری تشریح شده بود، که ویلیام بیلیس ( محقق ) و همکارانش این اتهام را نپذیرفتند . پس از اینکه استفان کولریج(۱۸۵۴ -۱۹۳۶ انگلیس ، نویسنده ، وکیل دادگستری ، مخالف آزمایش بر روی حیوانات و موسس انجمن پیشگیری از ظلم به کودکان ) از سوی انجمن ملی ضد آزمایش بر روی حیوانات ، بیلیس را به نقض قانون ظلم به حیوانات در سال ۱۸۷۶ متهم کرد، بیلیس شکایت کرد و پیروز شد و دادگاه را متقاعد کرد که حیوان طبق قانون بیهوش شده است.

در پاسخ به این رای دادگاه ، مخالفان آزمایش بر روی حیوانات ، مجسمه ای از همین سگ را در پارک باترسی در سال ۱۹۰۶ نصب کردند ، با این شعار : “مردان و زنان انگلیس، این خشونتها چقدر طول خواهد کشید؟” این مجسمه باعث سر و صدا در میان دانشجویان پزشکی شد که منجر به تخریب مکرر مجسمه و نیاز به نگهبان ۲۴ ساعته پلیس شد. این ماجرا با شورش هایی در سال ۱۹۰۷ به اوج خود رسید، زمانی که ۱۰۰۰ دانشجوی پزشکی در میدان ترافالگار با پلیس، طرفداران حق رأی و اتحادیه های کارگری درگیر شدند . شورای شهر Battersea دو سال بعد مجسمه را شبانه از پارک  برداشت .

تحلیل گران نوشتند که  اهمیت حمایت از سگ قهوه ای از آن جهت مهم است که تبدیل به نمادی از ظلم و ستمی شد که تشکیلات سیاسی و جامعه مردانه بر  جنبش حق رای زنان اعمال می کردند .

 

توسعه وگانیسم

اعضای جامعه گیاهخواران انگلیسی که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم از خوردن تخم مرغ و شیر حیوانات اجتناب می کردند به عنوان گیاهخواران مطلق شناخته می شدند. در سال ۱۸۵۱ در مجله انجمن گیاهخواری ، مقاله ای منتشر شد که مردم را به اجتناب کامل استفاده از محصولاتی که از حیوانات به دست می آمد ، تشویق می کرد . در سال ۱۹۲۳ همان مجله نوشت که “هدف ایده آل برای گیاهخواران ، پرهیز کامل از محصولات حیوانی است.

مهاتما گاندی (۱۸۶۹-۱۹۴۸ هند ، مصلح اجتماعی ، وکیل دادگستری ، رهبر مردم هند در برابر استعمار انگلیس) در سال ۱۹۳۱ اعتقاد داشت که گیاهخواری باید به نفع حیوانات باشد و فقط روشی برای سلامت انسان معرفی نشود.

در سال ۱۹۴۴، چند نفر از اعضای انجمن گیاهخواران  به رهبری دونالد واتسون (۱۹۱۰-۲۰۰۵ معلم )، تصمیم گرفتند از انجمن بر سر مسئله استفاده از تخم مرغ و شیر جدا شوند. واتسون اصطلاح “وگان” را برای کسانی که رژیم غذایی آنها حاوی محصولات حیوانی نبود ابداع کرد و آنها انجمن وگان بریتانیا را در اول نوامبر همان سال تشکیل دادند.

 

قانون رفاه حیوانات

با به قدرت رسیدن حزب نازی در آلمان در تاریخ  ژانویه ۱۹۳۳، مجموعه ای جامع از قوانین حمایت از حیوانات تصویب شد . نازی ها سعی کردند تمایز بین انسان و حیوان را از بین ببرند، به طوری که در بعضی موقعیتها ، ارزش انسان  کمتر از حیوان شمرده می شد .

در آوریل ۱۹۳۳ نازی ها قوانینی را برای کشتار حیوانات ( در کشتارگاهها ، به عنوان قربانی در آیینهای مذهبی ) تصویب کردند . یکی از اهداف آنها آیین شچیتا در یهودیت ( ذبح آیینی برخی از پستانداران و پرندگان برای غذا) بود. در نوامبر همان سال قانون حمایت از حیوانات معرفی و آدولف هیتلر پایان دادن به ظلم به حیوانات را با ایم عبارت اعلام کرد ” در رایش جدید، دیگر ظلم به حیوانات مجاز نخواهد بود. “در ژوئیه ۱۹۳۴ قانون منع شکار ،  در ژوئیه ۱۹۳۵ توسط قانون حفاظت از محیط زیست ، در نوامبر ۱۹۳۷ قانون حمل حیوانات در خودرو  و در سپتامبر ۱۹۳۸ قانون حمل حیوانات با قطار تصویب شد .  هیتلر در سالهای آخر زندگی گیاهخوار بود. تعدادی از اعضای حلقه درونی او، از جمله رودولف هس، جوزف گوبلز، و هاینریش هیملر، هم به نوعی گیاهخوار بودند . بر اساس بیشتر گزارش ها گیاهخواری آنها به میزان گیاهخواری هیتلر نبود.

 

استفاده بیشتر از حیوانات

با وجود گسترش قوانین حمایت از حیوانات ، حیوانات هنوز هیچ حق قانونی مخصوص به خود نداشتند. بسیاری از قوانین با هدف منافع انسانی نوشته شده بود مثلا غیر قانونی کردن ظلم به حیوانات ، به علت  محافظت از احساسات انسانی و یا محترم شمرده شدن حقوق مالکیت  انسانها همراه با آسیب نرساندن به حیوانات . بهره برداری بیش از حد از ذخایر ماهیگیری به عنوان آسیب به محیط زیست برای مردم عنوان میشد و  عمل شکار حیوانات تا رسیدن به مرز انقراض با این هدف مطرح می شد که انسان ها در آینده هیچ لذتی از دیدن حیوانات  نخواهند برد.

با وجود قانون رفاه حیوانات ، وضعیت حیوانات بعد از جنگ جهانی دوم به مراتب بدتر شد .  یکی از دلایل آن استفاده بیشتر از حیوانات برای آزمایشات علمی بود ،  ۳۰۰ مورد در سال ۱۸۷۵، ۱۹۰۸۴ مورد در سال ۱۹۰۳ و ۲.۸ میلیون مورد در سال ۲۰۰۵ در انگلستان ، ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون  مورد در سراسر جهان و مقدار سالانه از ۱۰ میلیون تا بیش از ۱۰۰ میلیون در ایالات متحده آمریکا . اما دلیل اصلی ، به علت صنعتی شدن کشاورزی و دامپروری بود . میلیاردها حیوان برای تولید غذا در مقیاسی  بسیار بزرگ ، پرورش یافتند و کشته شدند.

 

توسعه فعالیتهایی به نام ” اقدام مستقیم “

در سال ۱۹۶۰ در انگلیس ، حمایت از حیوانات در مورد موضوعاتی مانند جنگ حیوانات ، شکار روباه و سمور و خرگوش با سگ شکاری شروع شد .

در اواخر دهه ۶۰ میلادی در انگلیس ، زمانی که ریچارد رایلی ( روان شناس و عضو انجمنهای حمایت از حیوانات ) در طی یک برنامه ممانعت از شکار ، توسط رییس انجمن مخالفت با شکار،  از درگیری مستقیم او با شکارچین ممانعت کرد ، تصمیم گرفت که جدا شود و گروهی به نام ” انجمن خرابکاران شکار ” تاسیس کند . اولین فعالیت هم با اتفاقی شروع شد که یک خبرنگار شاهد تعقیب و شکار آهویی باردار در یک روستا توسط گروه شکار ” Devon and Somerset Staghounds” بود . خرابکاری در شکار (مثلاً با گمراه کردن سگ ها با بو یا بوق) در سراسر جنوب شرقی انگلستان، به ویژه در اطراف شهرهای دانشگاهی گسترش یافت و هنگامی که شکارچیان به “SABS”ها ( اعضای انجمنهای معتقد به اقدام مستقیم ) حمله کردند، منجر به درگیری های خشونت آمیز بین شکارچیان و اعضای این انجمنها شد.

این مناقشه به RSPCA  ( انجمن سلطنتی حمایت از حیوانات انگلیس ) نیز سرایت کرد . این انجمن در طی زمان ، رویه محافظه کارانه ای انتخاب کرده بود و نتوانسته بود در مورد شکار هیچ واکنشی نشان دهد و عملا شکارچیان را از اعضای خود محسوب می کرد . این وضعیت باعث ایجاد انشعابی در این انجمن شد به نام گروه اصلاحات  RSPCA ، که به دنبال رادیکالیزه کردن سازمان بودند ، این گروه در اکثر جلسات با ایجاد هرج و مرج و شلوغکاری موفق میشد ( حتی در کوتاه مدت ) که موضعگیری در مورد شکار و آزمایش روی حیوانات و کشاورزی و دامپروری صنعتی توسط انجمن ، انجام شود و در تلاش بود در انتخابات انجمن ، نفراتی را که معتقد به این ایده بودند را به شورای مرکزی بفرستد . رایلی در بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ به رسایت شورا انتخاب شد .

 

تشکیل گروه اکسفورد

در همان دوره ، نویسندگان و محققان به نفع حقوق حیوانات بحث و گفتگو می کردند و نوشته هایی در این مورد منتشر می شد . روث هریسون کتابی به نام  Animal Machines (1964)  در نقد کشاورزی و دامپروری صنعتی منتشر کرد، و در ۱۰ اکتبر ۱۹۶۵، بریجید بروفی ، رمان‌نویس ،  مقاله‌ای به نام «حقوق حیوانات» در ساندی تایمز منتشر کرد. در این  مقاله می نویسد :” رابطه هومو ساپینس ( گونه انسان امروزی)  با سایر حیوانات رابطه ای استثمارگونه است . ما آنها را به کار می گیریم ، می خوریم و می پوشیم . ما از آنها برای خرافات سوء استفاده می کنیم ، در حالی که قبلاً آنها را قربانی خدایان خود می کردیم واندامهای داخلی آنها را می دزدیم تا آینده را پیش بینی کنیم ، اکنون آنها را قربانی علم می کنیم و بر روی اندام آنها آزمایش می کنیم . برای ما باورکردنی نیست که فلاسفه یونان اینقدر کارهای درست و نادرست را بررسی می کردند ولی در مورد برده داری هیچ نظری نداشتند و آن را غیر اخلاقی محسوب نمی کردند . شاید سه هزار سال بعد هم برای آیندگان ما قابل قبول نباشد که ما اینقدر به حیوانات ظلم می کنیم .”

کتاب روث هریسون و همین مقاله باعث افزایش علاقه بین گونه انسان و حیوان شد و در سال ۱۹۶۹ گروهی از دانشجویان کارشناسی ارشد فلسفه در دانشگاه آکسفورد، روزلیند و استنلی گودلوویچ (زن و شوهر از کانادا) ، جان هریس و دیوید وود، که به عنوان گروه آکسفورد شناخته می شدند ، تصمیم گرفتند بر این اساس سمپوزیومی در مورد بحث در مورد تئوری حقوق حیوانات ترتیب دهند.

تقریباً در همان زمان، ریچارد رایدر چندین نامه به روزنامه دیلی تلگراف نوشت و در آن از آزمایش‌های حیوانی بر اساس اتفاقاتی که در آزمایشگاه‌ها دیده بود انتقاد کرد. این نامه ها که در آوریل و می ۱۹۶۹ منتشر شد باعث شد که رایدر را به گروه آکسفورد معرفی کند . رایدر همچنین شروع به توزیع جزوه هایی در آکسفورد در اعتراض به آزمایشات روی حیوانات کرد . در یکی از این جزوه‌ها در سال ۱۹۷۰ او اصطلاح «گونه‌گرایی» را ابداع کرد .

کتابهایی در مورد آزادی حیوانات

در سال ۱۹۷۰، پیتر سینگر، فیلسوف استرالیایی گیاهخوار، به این باور رسید که با خوردن حیوانات ، درگیر سرکوب گونه های دیگر است . مجله نیویورک ریویو آو بوکز کتابی در این زمینه به سینگر سفارش داد که در سال ۱۹۷۵ با عنوان” آزادی حیوانات ” منتشر شد ، که اکنون یکی از متون متعارف جنبش حقوق حیوانات است . سینگر استدلال‌های خود را بر اساس اصل فایده‌گرایی استوار کرد . سینگر با استناد به رایدر  با استفاده از اصطلاح «گونه‌گرایی» در کتاب, باعث ماندگاری این اصطلاح و ایجاد مدخلی در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد در سال ۱۹۸۹ شد.

انتشار این کتاب باعث افزایش علاقه علمی به حقوق حیوانات شد.” قربانیان علم: استفاده از حیوانات در تحقیق “(۱۹۷۵) اثر ریچارد رایدر منتشر شد و پس از آن کتاب” حقوق حیوانات : دیدگاه مسیحی” اثر اندرو لینزی (۱۹۷۶) و” وضعیت اخلاقی حیوانات “(۱۹۷۷) اثر استیون آر. ال. کلارک منتشر شد. کنفرانسی در مورد حقوق حیوانات توسط رایدر و لینزی در کالج ترینیتی، کمبریج، در اوت ۱۹۷۷ برگزار شد. پس از آن، “هیولا و انسان”  مری میگلی” ریشه های طبیعت بشر” (۱۹۷۸)، سپس سمپوزیوم حقوق حیوانات  (۱۹۷۹)، که شامل مقالات ارائه شده به کنفرانس کمبریج بود.

از سال ۱۹۸۲ به بعد ، مجموعه‌ای از مقاله‌های تام ریگان منجر به انتشارکتاب “پرونده حقوق حیوانات” (۱۹۸۳) شدکه در این کتاب  میگوید  ” حیوانات «دارای  زندگی» هستند و بنابراین صاحب حقوق اخلاقی باید باشند  “که این متن، یک متن کلیدی در نظریه حقوق حیوانات محسوب می شود. ریگان در سال ۲۰۰۱ نوشت که فیلسوفان در ۲۰ سال گذشته بیشتر از ۲۰۰۰ سال قبل از آن درباره حقوق حیوانات نوشته اند.

 

تاسیس جبهه آزادی حیوانات

در سال ۱۹۷۱، رونی لی، دانشجوی حقوق انگلیسی ، شعبه ای از انجمن خرابکاران شکار در لوتون را تشکیل داد ، که بعداً آن را گروه رحمت نامید . این گروه با بریدن لاستیک ها و شکستن شیشه ها به خودروهای شکارچیان حمله کرد و آن را “شفقت فعال”( شفقت به معنای تلاش برای پیشگیری از ظلم و تلاش برای کاهش رنج دیگران ) نامید. در نوامبر ۱۹۷۳، آنها در اولین اقدام خود در آتش زدن یک آزمایشگاه تحقیقاتی به نام Hoechst Pharmaceuticals شرکت کردند و مسئولیت آن را به عنوان یک “سازمان چریکی بدون خشونت که مختص رهایی حیوانات از انواع ظلم و آزار و شکنجه توسط بشر است” بر عهده گرفتند.

لی و یکی دیگر از فعالان در سال ۱۹۷۴ به سه سال زندان محکوم شدند و پس از ۱۲ ماه آزاد شدند. در سال ۱۹۷۶، لی فعالان باقی مانده گروه رحمت را به همراه چند چهره تازه گرد آورد تا یک جنبش مقاومت بدون رهبر را آغاز کنند و آن را جبهه آزادی حیوانات (ALF) نامید . فعالان ALF خود را به عنوان یک شبکه زیرزمینی مدرن می بینند که حیوانات را از مزارع و آزمایشگاه ها به دامپزشکان دلسوز، خانه های امن و پناهگاه ها منتقل می کند .  برخی از فعالان نیز دست به تهدید، ارعاب و آتش زدن می زنند، اقداماتی که باعث کم شدن حمایت عمومی از فعالیتهای آنها می شد.

در سال ۲۰۰۵، وزارت امنیت داخلی ایالات متحده نشان داد که با گنجاندن آنها در لیست تهدیدات تروریستی داخلی، تا چه اندازه این نیروها را جدی می گیرد. روشهای این گروه از طرف فعالانی مثل سینگر که رعایت اخلاق در تمامی موارد برایشان اهمیت دارد ، تایید نمی شود . فعالان ALF به این انتقاد با این استدلال پاسخ می دهند که همانطور که اینگرید نیوکیرک ( فعال حوزه حیوانات انگلیسی – آمریکایی و موسس PETA بزرگترین انجمن حمایت از حیوانات در جهان ) می گوید “متفکران ممکن است انقلابی را آماده کنند ، اما راهزنان باید آنها را انجام دهند.”

از دهه ۱۹۸۰ تا اوایل دهه ۲۰۰۰ میزان خشونت از سوی گروه های افراطی حمایت  از حقوق حیوانات علیه افراد و مؤسسات مرتبط با تحقیقات حیوانات ، افزایش پیدا کرد.

 

اقلیتهای ایدئولوژیک و حقوق حیوانات

در دهه ۱۹۸۰، فلسفه حقوق حیوانات با ایدئولوژی های اقلیت پانک ( جنبش فرهنگی ، اجتماعی و موسیقیایی که موضوعات اجتمای بحرانی را مطرح می کنند )  ، به ویژه پانک هاردکور در ایالات متحده  و آنارکو پانک در بریتانیا ، مطرح شد . این ارتباط تا قرن بیست و یکم ادامه داشته و همچنان ادامه دارد ، همانطور که نشانه های آن در رویدادهای پانک وگان مانند Fluff Fest (جشنواره مستقل پانک هاردکور, که هر سال در ماه جولای در شهر Rokycany جمهوری چک برگزار می شود.) رویداد مهمی برای موسیقی DIY جمهوری چک و پانک اروپا ، با معرفی و حمایت از جنبش هایی مانند وگانیسم ، آنارشیسم ، فمینیسم و ضد فاشیسم ، همراه است . این مجموعه شامل گروه‌های بین‌المللی از ژانرهای پانک راک مختلف از جمله هاردکور ، کراست پانک ، ایمو، و گریندکور، و همچنین برنامه هایی برای گفتگوها و پوشش اخبار است . اجرای این برنامه توسط سازمان محلی حقوق حیوانات Svoboda zvířat انجام می شود .

Animal Rights International

هنری اسپیرا (۱۹۲۷-۱۹۹۸)، دریانورد سابق و فعال حقوق مدنی، برجسته‌ترین حامی حیوانات به شکل نوین  در ایالات متحده است . او که از طرفداران تغییر تدریجی بود. در سال ۱۹۷۴انجمن  Animal Rights International را با ایده ( ایجاد شرمساری )  تشکیل داد .

اولین کمپین اسپیرا ، در مخالفت با موزه تاریخ طبیعی آمریکا در سال ۱۹۷۶ ، که گربه‌ها در آنجا آزمایش می‌شدند ، تحقیقاتی توسط این انجمن انجام شد و به این نتیجه رسیدند که این آزمایشات باید متوقف شود . در سال ۱۹۸۰ شرکت لوازم آرایشی Revlon را متقاعد کردند که استفاده از تست Draize را که شامل آزمایش سم روی پوست یا چشم حیوانات است ، را متوقف کنند . او یک آگهی تمام صفحه در چندین روزنامه منتشر کرد که در آن خرگوشی با گچ چسبانده شده روی چشم ها نشان داده شده بود و روی آن نوشته شده بود: “رولون چند خرگوش را به خاطر زیبایی کور می کند؟” رولون استفاده از حیوانات را برای تولید لوازم آرایشی متوقف کرد و همچنین ، برای کمک به راه اندازی مرکز جایگزینی برای آزمایش بر روی حیوانات کمک مالی کرد ، واین روال را چندین شرکت تولید لوازم آرایشی نیز انجام دادند .

 

قرن بیست و یکم : توسعه

در سال ۱۹۹۹، نیوزیلند قانون جدید رفاه حیوانات را تصویب کرد که از نتایج این قانون , منع آزمایش بر روی حیوانات است .

در سال ۱۹۹۹، قانون عمومی در ایالات متحده تصویب شد که به موجب این قانون ایجاد، فروش ، یا داشتن ویدئوهایی که با آزار و اذیت حیوانات قصد کسب سود مالی دارند ، جرم محسوب می شود.

در سال ۲۰۰۵، پارلمان اتریش آزمایش بر روی میمون‌ها را ممنوع کرد، مگر اینکه منافع فردی میمون هم در این آزمایشات لحاظ گردد . همچنین در اتریش، دادگاه عالی در ژانویه ۲۰۰۸ حکم داد که یک شامپانزه (که توسط طرفدارانش” متیو هیاسل پان ” نامیده می شود) یک شخصیت حقوقی نیست . این شامپانزه در سال ۱۹۸۲ در دوران کودکی در سیرالئون اسیر شد و سپس به اتریش قاچاق شد تا در آزمایشات دارویی مورد استفاده قرار گیرد، اما هنگامی که به این کشور رسید توسط ماموران گمرک کشف شد و به جای آن به پناهگاه منتقل شد . او به مدت ۲۵ سال در آنجا بود، تا اینکه گروهی که این پناهگاه را اداره می کردند در سال ۲۰۰۷ ورشکست شدند . حامیان مالی برای این میمون پیدا شد ، اما طبق قوانین اتریش فقط یک انسان می تواند پول و هدایای شخصی دریافت کند ، بنابراین هر پولی که برای حمایت از او ارسال می شد، از بین می رفت . این انجمن به دادگاه اروپایی حقوق بشر اعتراض کرد. وکیل پیشنهادی شامپانزه از دادگاه خواست تا برای او قیم قانونی تعیین و چهار حق به او اعطا شود: حق حیات ، آزادی محدود حرکت ، امنیت شخصی و حق مطالبه مال.

در ژوئن ۲۰۰۸، کمیته‌ای از مجلس ملی اسپانیا اولین کمیته‌ای بود که به قطعنامه‌ای برای اعطای حقوقی محدود به نخستی‌های ( شامپانزه ها , گوریلها , اورانگوتانها ) رأی داد. کمیته محیط زیست مجلس توصیه کرد که اجازه استفاده از  شامپانزه ها، گوریل ها و اورانگوتان ها در آزمایشات پزشکی یا سیرک ها داده نشود وتوصیه کرد که کشتن نخستیها ,مگر برای دفاع انسان از خود ، ممنوع باشد .  پیشنهاد این کمیته هنوز به قانون تبدیل نشده است .

از سال ۲۰۰۹ به بعد ، بولیوی و همینطور چندین کشور در اروپا ، اسکاندیناوی ، خاورمیانه و سنگاپور استفاده از همه یا بعضی حیوانات را در سیرک غیرقانونی اعلام کردند .

در سال ۲۰۱۰، دولت فدرال کاتالونیا طرحی را برای غیرقانونی کردن گاوبازی تصویب کرد که اولین ممنوعیت  در مورد این موضوع در اسپانیا بود .

در سال ۲۰۱۱، PETA از SeaWorld به دلیل اسارت پنج اورکا در سن دیگو و اورلاندو شکایت کرد و ادعا کرد که با نهنگ ها به عنوان برده رفتار می شود. اولین بار بود که متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا ، که بردگی را غیرقانونی اعلام میکند ، در دادگاه برای حمایت از حقوق  حیوانات مورد استناد قرار گرفت. یک قاضی فدرال در فوریه ۲۰۱۲ این پرونده را رد کرد .

 

در نهایت

این حمایتها در کشورهای مختلف به اشکال مختلف ادامه دارد و بنا به پیش بینی همچنان ادامه خواهد داشت.

 

ترجمه و تالیف : سولماز عظیم زاده

از اینکه به مسایل محیط زیستی علاقمند هستید 

بسیار خوشحالیم 

شما میتوانید در بخش آب تنوع زیستی هنر کوهستان کودک آموزش خانه فعالین محیط زیست فعالیت کنید