در هفتههای اخیر، همزمانی آلودگی شدید در چندین شهر ایران (از تبریز گرفته تا تهران و مشهد) این پرسش را دوباره پیش روی افکار عمومی قرار داده است:
چرا در محدوده سیاسی ایران، چنین رخداد گستردهای مشاهده میشود، اما در کشورهای هممرز پدیده مشابهی اتفاق نمیافتد؟
آیا واقعاً «دیواری نامرئی» میان ما و دیگر کشورها کشیده شده است؟
پاسخ ساده و کاملا واضح است، نه رازآلود، نه به عوامل ناشناخته مربوط میشود. این مسئله ریشه در ترکیبی از تفاوتهای ساختاری، اقلیمی و مدیریت انرژی دارد؛ تفاوتهایی که سالهاست هشدار داده شده اما کمتر جدی گرفته شدهاند.
۱. کیفیت سوخت؛ حلقه پنهان و تعیینکننده
علیرغم آنچه بیشتر بیان میشود، آلودگی زمستانی فقط نتیجه مازوت نیست.
بنزین با کیفیت ناپایدار و اختلاف سطح استاندارد پالایشگاهها در سراسر کشور نقش پررنگی در افزایش تولید ذرات معلق و ترکیبات آلی فرّار دارد.
وقتی خودروهای داخلی نه تنها به استاندارد واقعی Euro 5 و Euro 6 که به Euro4 هم نزدیک نیستند، سوختهای بیکیفیت اثر مضاعف پیدا میکنند و خروجی آلایندهها چند برابر میشود.
در کشورهای هممرز، هم کیفیت سوخت پایدارتر است و هم سیستم پایش آن شفافتر.
اتاقهای فکر محیط زیستی میگویند: «خودروی بد با بنزین بد، هرگونه وارونگی را به فاجعه تبدیل میکند.»
۲. ساختار شهری و جغرافیا؛ ترکیبی که آلودگی را به دام میاندازد
بسیاری از کلانشهرهای ایران در حوضههای بسته یا میان ارتفاعات قرار دارند: تهران، تبریز، مشهد.
در چنین ساختاری، وارونگی دما بهسادگی رخ میدهد و هر آلایندهای که وارد هوا شود، در لایههای پایین حبس میگردد.
از سوی دیگر، میانگین سن بالای ناوگان خودرویی و کمبود حملونقل پاک، شبکه گسسته حملونقل عمومی، و حضور گسترده خودروهای بیکیفیت با استاندارد آلایندگی پایین، سطح تولید آلایندههای اولیه را بهمراتب بیشتر از شهرهای همتراز در منطقه کرده است.
۳. الگوی مصرف انرژی؛ تفاوتی که همه چیز را تغییر میدهد
ایران تنها کشور در منطقه است که بیش از ۷۰ درصد گاز مصرفیاش به بخش خانگی اختصاص دارد.
و در موجهای سرما، این مصرف چنان بالا میرود که گاز نیروگاهها و صنایع، محدود یا قطع میشود؛ نتیجه کاملاً روشن است:
مازوتسوزی گسترده، آن هم سوختی با گوگرد بسیار بالا.
در مقابل، ترکیه، آذربایجان، عراق یا ارمنستان چنین شکاف مصرفی ندارند؛ نیروگاههایشان در زمستان هم گاز پایدار دریافت میکنند و به سوختهای آلاینده برنمیگردند.
همین یک تفاوت، بخش بزرگی از اختلاف شدت آلودگی را توضیح میدهد.
۴. همسایهها آلاینده کمتری تولید میکنند، پس تفاوت طبیعی است
جو مرز نمیشناسد، اما میزان آلاینده ورودی در هر کشور متفاوت است.
در ایران حجم خروجی نیروگاهها، صنایع و خودروها در شرایط وارونگی آنقدر بالاست که چند روز سکون جو کافی است تا شاخصها از مرز «ناسالم» عبور کنند.
در آن سوی مرزها، حتی اگر وارونگی مشابه رخ دهد، به دلیل کمتر بودن ورودی آلایندهها، کیفیت سوخت بهتر و ناوگان استانداردتر، شدت آلودگی هرگز به سطح شهرهای ایران نمیرسد.
و مطالبه اساسی که سالهاست میطلبیم، اما دریغ از واکنش مؤثر:
آیا وقت آن نرسیده که تغییرات اساسی در رویکردهای کلان آغاز شود؟
و آنچه رخ میدهد تصادفی، ناگهانی یا «مشکوک» نیست؛
پیام مستقیم یک مدل مصرف انرژی ناپایدار، کیفیت پایین سوخت، تولید خودروهای غیر استاندارد و یک ساختار شهری فرسوده است.
تا زمانی که:
- مصرف گاز خانگی با این شدت ادامه یابد،
- نیروگاهها مجبور به سوزاندن مازوت شوند،
- بنزین بیکیفیت تولید و توزیع شود،
- صنایع آلاینده پایش شفاف و مستمر نشوند
- ناوگان خودرویی نوسازی نگردد،
- دادههای آلودگی و کیفیت سوخت شفاف منتشر نشود،
و سیاست انرژی نه بر «پایداری بلندمدت»، بلکه بر اساس «تأمین فوری» و تصمیمات مقطعی طراحی شود،
آلودگی هوا در ایران همانند چند دهه گذشته، نه تنها در زمستان ، بلکه در تمامی فصول تکرار خواهد شد؛ حتی اگر شرایط اقلیمی به سود ما باشد.
–
این بحران نتیجه انتخابهای کلان است، نه خطای مردم.
و همانطور که در بسیاری از کشورها تجربه شده، تنها با بازنگری جدی در سیاست انرژی، نوسازی ساختار شهری، اصلاح استاندارد سوخت و خودرو، و مدیریت علمی مصرف میتوان این چرخه را متوقف کرد.